آدمها موجودات عجیبی هستند.... گاهی اونقدر دوست داشتنی هستند که دلت نمیخواد ازشون دل بکنی.... گاهی اونقدر خسته کننده و آزار دهنده که حتی یک لحظه هم نمیشه تحملشون کرد....
اما در این بین، خیلی از ما، تفاوت این دو زمان رو در زندگی آدمها نمیفهمیم و درست زمانی که باید از وجودشون لذت ببریم از خودمون میرونیمشون و درست زمانی که باید تنها باشند و نمیشه تحملشون کرد بهشون نزدیک میشیم.... شاید اصلا به دلیل همین دو رفتار ماست که آدمها گاهی برامون آزار دهنده و خسته کننده میشن.......
.............
راهنمایی تو را نمیخواهم.... دلسوزیت را هم..... نمیخواهم سر کلاس درس تو بنشینم.... نمیخواهم چیزی یاد بگیرم..... نمیخواهم حس کنی از من برتری..... نمیخواهم حس کنی از من بیشتر میدانی.... نمیخواهم.... هیچ چیز نمیخواهم....
تنها چیزی که میخواهم اینست که تنهایی تنهایم بگذارد..... همین....
کاش دست از سرم برمیداشت این تنهایی لعنتی.....
.............
پی اس!: خواهشمندم برداشت شخصی نفرمایید. اینجا فقط دل نوشته های بی سر و ته یک مرد بارانی است..... متشکرم....
۲ نظر:
سلام چه بد اخلاق
خوب حالا که دوست داری تنها باشی دست از سرت برداریم یعنی نظر هم ندیم
.
.
.
.
در تنها ترین تنهایی هایم باز هم تنها نیستم ....
راست میگی
ولی بعضی وقتا دوستات نگرانت میشن
مطمئناً نمیخوان بت درس بدن وبعید میدونم کسی تو همدردی بخواد برتری خودش رو نشون بده ولی یه جورایی میخوان از اندوهت کم کنن
شاید قصدشون نبوده آزارت بدن ولی دادن
تو نیتشان را ببین نه عملکردشون رو
ولی یه چیزی یادت باشه یه وقتی دلت واسه همین حرفاشون تنگ میشه
خودت گفتی آدما موجودات عجیبی هستن
ارسال یک نظر