۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

خاطره

 دوستی میگفت وقتی سن آدم از عددی بیشتر میشود، فقط میتوان با خاطرات خوش بود.... دیگر چیزی جز خاطرات خوش نیست....
نمیدانم شاید برای بعضی اینطور باشد.... اما ترجیح میدهم باورش نکنم.... میگویند اگر چیزی را باور کنی برایت اتفاق می افتد...
......
...............
تنها چیزی که آزارم میدهد این است که امکان تجدید بعضی خاطرات زیبا که برای همیشه در ذهنم ماندگارند، نیست....
کاش میشد....
...............
به هرحال دنیای ما این است.... همه چیز در این دنیا درحال حرکت به سمت خاطره شدن است....
گاهی حتی خاطرات نیز ماندگار نیستند....
خوب بود اگر میشد خاطراتی که قابل تجدید نیستند را فراموش کرد.... خوب بود؟؟ شاید هم نه....
....
درست است که هنوز چیزهای خوش آیندی در زندگی هست و سن من از هر عددی که بگذرد فرقی ندارد! اما دلم به بعضی خاطرات نیز خوش است....
.........
چهره ها، لبخندها، اشکها، موسیقی، خیابانهای شهر، گلها، وقایع تلخ و شیرین،..... و خیلی چیزهای دیگر که خاطره ای را یاد آور میشوند....
و گاهی هر چیزی میتواند خاطره تو باشد.... حتی چیزهایی که نمیدانی....
و آنگاه دلم تنگ میشود.... خیلی تنگ.... برای تو تنگ میشود.... خاطره ای که دیگر تجدید نخواهی شد....
امروز شادم..... و در عین شادی، هنوز دلم تنگ است.... میشود؟؟؟! آری .... میشود....
هیچ چیزی در این دنیا نشدنی نیست....

۱۳۹۰ مرداد ۳, دوشنبه

غربت قریب


نم نم بارانی که دیشب دوباره هرچه سیاهی آسمان شهر بود را بر سر و روی اتومبیل تازه کارواش رفته من فرو ریخت و کارواش دیرهنگامش را به کثافتی زودهنگام تبدیل نمود!!
نمیدونم چرا توی این شهر هیچ چیزی جای خودش نیست!!
حتی بارون هم دیگه بی موقع میاد!!
هرچند بارون هر طوری که بیاد دوستش دارم!! اما یک چیزی هست که چند تا قطره بارون دیشب که ظاهرا فقط برای کثیف کردن ماشین من اومد، یادم انداخت....
چرا توی این شهر همه چیز عوضیه؟!!
چرا هیچ کاری به موقع خودش انجام نمیشه؟؟!
چرا هیچ کس قابل اعتماد نیست؟؟
چرا پل روی اتوبان نیایش با 4متر ارتفاع ساخته شد؟؟؟
چرا بعدش فهمیدن که اشتباه شده و نیم متر آوردنش بالا!!؟
چرا محض رضای خدا بین تمام دروغها یکبار هم راست نمیگیم؟!
چرا اینقدر غیرمنطقی هستی و از روی احساس عمل میکنی؟؟
یا چرا اینقدر احساساتی هستی و اصلا منطق سرت نمیشه؟!
چرا همیشه از همه چیز ناراضی هستیم؟؟؟
چرا اینهمه چرا میگی؟؟! یکبار هم هیچی نگو!!
چرا ماکارونی امروز نمک نداره!!از همه بدتر اینکه چرا آدمهای اطراف ما اینقدر بد شدند و به هیچکدومشون اعتبار و اعتمادی نیست؟؟؟
راستی چرا؟؟

.............
..........
امروز دوستی و فردا دشمن.... امروز آلوده عشقی و فردا آکنده از نفرت.... امروز ادعای پاکی داری و فردا روز نمایش پس پرده توست که ناپاکی است و هرزگی و آلودگی و هر آنچه نمیخواهی باشی....
.........
سراغ دارید کسی رو که گفته های امروزش با کرده های فرداش یکی باشه؟؟؟ اگر هم باشه 99% مطمئن باشید که هنوز فردا نشده!!
.........
امروز میگویی هرکاری برایم خواهی کرد... فردا که نکردی چه؟ ....میدانم فردا چه خواهی گفت....
امروز قولی میدهی نامشروط.....
فردا که عهد میشکنی، هزاران شرط ناگفته داری....
یادت رفته بود که آنها را بگویی!! میدانم....
...............
.......

۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

شهر زنان


خبری شنیدم که شایعه به نظر میرسد....
"ورود خانمها بدون سرپرست و یا همسر به تمامی مکانهای تفریحی ممنوع شد"
......
هرچند این خبر شایعه بود، اما .... ایجاد "پارک بانوان" و پس از آن افتتاح "شهر بانوان" خبر از حرکت به سمتی میدهد که خبر فوق چندان دور از ذهن نباشد.....
...........
..........
دیروز داشتم فکر میکردم اگه اینطور بشه، دیگه سهند با مامانش نمیتونه بره پارک!! یعنی من همیشه باید همراهشون باشم!! اینطوری یا سهند خیلی کمتر باید بره پارک، یا اینکه باید تنهایی بره!! شاید هم وقتی که من نیستم به عنوان سرپرست خانواده قبولش کنند!! آره، حتما اینطوره!! دیگه برای خودش مرد شده!! من که قبولش دارم!!
سهند، مراقب مادرت باش!!
..............
راستی قابل توجه اون خانمهایی که هنوز شوهر پیدا نکردند!! از این به بعد باید با پدر گرامی برید سینما!!! بیچاره احمدی نژاد خیلی وقت پیش گفت که "اون ممه رو لولو برد!" ما متوجه نشدیم به کی داره میگه!! دوست پسر گرامی باید چند تا صندلی اونطرف تر بشینه و سرکار خانم کنار پدر گرامی!! توی تاریکی سینما هم، دور از جون پدر گرامی شما، کم تشابه به لولو نیست!!! مهم اینه که لولو باشه یا نباشه .... رو با خودش برده فعلا!!
راستی یه چیزی،... خیابون هم مکان تفریحی به حساب میاد؟؟ برای خیلی ها که اینطوره! من پیشنهاد میدم اصلا خانمها بدون سرپرست و یا همسر از خونه بیرون نیان.... چون توی ایران هرجایی ممکنه مکان تفریحی باشه!! حالا از ما گفتن بود....
........
یه چیز دیگه.... توی این شهر زنان مساله حجاب رعایت میشه؟؟ یا اینکه خانمها میتونند با بیکینی از استخر بیان بیرون و یه سری به مغازه های اطراف بزنند؟؟! آخه توی همشهری آنلاین نوشته بود که همه چیز داره حتی فروشگاه مخصوص خانمها...
حالا حساب کنید توی شهری که یکدفعه چند تا اراذل و اوباش میریزن توی استخر بانوان و .... یه شهر ساختن که مخصوص خانمهاست!! اونجا چه اتفاقاتی بیافته خدا میدونه!! احتمالا شهر بانوان با دوربینهای مدار بسته کنترل میشه!! توی اتاق کنترل هم یک آدم معتمد و متدین میشینه که اصولا نباید یک خانم باشه!! چون خانمها معتمد نیستند!! اگه بودند که توی شهر بانوان محصور نمیشدند!! میشدند؟؟؟ 
آقا پذیره نویسی برای کنترل سیستمهای دوربینها مدار بسته شهر بانوان آغاز شد!!! بشتابید!!
حالا تازه اگر هم اینطور نباشه... از کجا معلوم که اون اراذل و اوباش نریزن توی اتاق کنترل و فیلمها رو بردارن و برن؟؟
اوووووووه!! آقای چقدر دردسر داره این شهر!! نمیشه حالا اجازه بدید سهند با مامانش بره پارک؟ مساله حله ها!! نیست؟؟؟