۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

باز باران

 


دیشب دوباره بارون اومد! بعد از مدتهای طولانی.....


همینطور که توی ترافیک خیابون داشتم از بارش بارون لذت میبردم، فکر میکردم کاش این بارون هرچی دروغ و دورنگیه با خودش بشوره و ببره.... دلم میخواست پیاده شم و زیر بارون وایسم تا هرچی رنگه از روی چهره و تنم شسته بشه...


ولی رنگها معمولا قشنگن! آدم دلش نمیاد به این سادگی بشورشون!!  درسته؟


خیلی وقته که ما آدمها اسیر این رنگهاییم.... بارون قشنگه... خیلی هم قشنگه... اما یاد گرفتیم از پشت پنجره نگاهش کنیم تا رنگهامون شسته نشه..... اگر برای یک بار هم زیر قطراتش می ایستادیم، اونوقت متوجه میشدیم که چه چیز بارون واقعا زیباست....


.........


اینجا یک روز بارانی است..... یاد دوستان بارانی به خیر..... دلم برای همه شان تنگ است... کاش کسی بود که هنوز با من زیر باران بایستد......

۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه

اشتباه یا.....؟


تا حالا شده که کار خیلی بد و اشتباهی انجام بدید که یادآوریش براتون آزار دهنده باشه؟


تا حالا شده به خاطر کار اشتباهی که انجام دادید و کسی فهمیده، آبروتون رو ببره؟


تا حالا شده که اون شخص از نزدیکانتون باشه؟


تا حالا شده که ......... اگه شده باشه میفهمید من چی میگم


گاهی اوقات یک اشتباه، خیلی از مسائل رو روشنتر میکنه......


....................


آدمها توی زندگی زیاد اشتباه میکنند. خیلی هاشون تصمیم میگیرند تا اشتباهاتشون رو جبران کنند. خیلی هاشون هم بی خیال اشتباهاتشون میشن و ترجیح میدن بهش فکر نکنند! شاید دومیا راحت تر زندگی کنند....


......


اما من از اون دسته هستم که اشتباهاتم خیلی اذیتم میکنه. یعنی دوست ندارم اشتباهاتم رو طوری فراموش کنم که دوباره تکرارشون کنم. به همین دلیل اغلب اشتباهات من مثل هم نیستند.


گاهی کلی خودم رو به زحمت میاندازم تا یک کار خوب انجام بدم. ولی آخرش خراب از آب در میاد و تبدیل به یک اشتباه بزرگ میشه!! تا حالا اینطوری شدید؟! خیلی بد وضعیتیه.....


..........


به هرحال آدمها دچار اشتباهات زیادی توی زندگی میشن. اما مهم اینه که در صدد جبران بر بیان و غرورشون جلوی عذرخواهی و جبران رو نگیره. من جزو آدمهای این دسته هستم. دسته دوم با اینکه از اشتباهشون درس میگیرن، شکسته نشدن غرورشون رو ترجیح میدن و جالب اینجاست که خیلی از ما آدمها دسته دوم رو بسیار تحسین میکنیم و دسته اول رو آدمهای حقیر و بی ظرفیتی میدونیم!!!


جرات اعتراف به اشتباه و جرات عذرخواهی، در صورتیکه در صدد جبرانش باشی و مردونه پاش بایستی، به هیچ عنوان حقارت نیست.


ما آدمها کی میخوایم خوب بودن رو یاد بگیریم!؟ کی میخوایم گذشت رو یاد بگیریم؟! کی میخوایم یاد بگیریم که از دید خودمون به همه چیز نگاه نکنیم؟


.......... انتظار بخشش از نزدیکان، انتظار زیادی نیست....

۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

........


امروز شنبه هفدهم مهرماه هشتاد و نه


چند روزیه که بدجوری دلم تنگه.... میدونید... خیلی بده که آدم خودش کاری کنه که باعث دلتنگی و ناراحتی خودش بشه.... حالا گذشته از اینکه این جور کارها اکثرا دل کسان دیگه ای رو هم میرنجونه.... از همه بدتر حس ناراحتی خود آدمه که نمیشه باهاش کنار اومد....


گاهی وقتها حاضرم هرچیزی بدم تا فقط چند روز به عقب برگردم تا کاری رو که نباید میکردم نکنم.... کاش میشد....


.........گاهی اوقات فقط یکی از این اشتباهات همه چیز رو یکجا خراب میکنه..... امیدوارم این بار اینطور نشده باشه......