۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

چند جمله بسیار زیبا از یک دوست


مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر.


اگر کسی تو را پشت خط گذاشت تا به تلفن دیگری پاسخ دهد تلفن را قطع کن.


هیچوقت به کسی که غم سنگینی دارد نگو " می دانم چه حالی داری " چون در واقع نمی داني.


یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است.


هیچوقت به یک مرد نگو موهایش در حال ریختن است. خودش این را می داند.


از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.


در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای درست قضاوت نکن.


وقتی از تو سوالی را پرسیدند که نمی خواستی جوابش را بدهی، لبخند بزن و بگو:  "برای چه می خواهید بدانید؟"


هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن.


هیچوقت پایان فیلم ها و کتابهای خوب را برای دیگران تعریف نکن.


 وقتی احساس خستگی می کنی اما ناچاری که به کارت ادامه بدهی، دست و صورتت را بشوی و یک جفت جوراب و یک پیراهن تمیز بپوش. آن وقت خواهی دید که نیروی دوباره بدست آورده ای.


 هرگز پیش از سخنرانی غذای سنگین نخور.


 راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن.


 هیچوقت از بازار کهنه فروشها وسیله برقی نخر.


 شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه حساب بانکی ات غنی سازد.


 سعی کن از آن افرادی نباشی که می گویند : " آماده، هدف، آتش "   


 هر وقت فرصت کردی دست فرزندانت را در دست بگیر. به زودی زمانی خواهد رسید که او اجازه این کار را به تو نخواهد داد.


 چتری با رنگ روشن بخر. پیدا کردنش در میان چتر های مشکی آسان است و به روزهای غمگین بارانی شادی و نشاط می بخشد.


 وقتی کت و شلوار تیره به تن داری شیرینی شکری نخور.


 هیچوقت در محل کار درمورد مشکلات خانوادگی ات صحبت نکن.


 وقتی در راه مسافرت، هنگام ناهار به شهری می رسی رستورانی را که در میدان شهر است انتخاب کن.


در حمام آواز بخوان.


در روز تولدت درختی بکار.


طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند.


فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی شوی.


ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن.


هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.


شیر کم چرب بنوش.


هرگز در هنگام گرسنگی به خرید مواد غذایی نرو. اضافه بر احتیاج خرید خواهی کرد.


فروتن باش، پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.


از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بترس.


فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی می رود که برای رسیدن به آن تلاش می کنند

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

I Don't Wanna Miss A Thing...


میتوانم تمام عمر فقط برای شنیدن صدای نفسهایت بیدار بمانم


تا درحالیکه خوابیده ای نظاره ات کنم


درحالیکه دور از من، در رویاهایت هستی


میتوانم تمام عمر، تسلیم این حالت شیرین بمانم


میتوانم در این لحظه زیبا، برای همیشه غرق شوم


تمام لحظاتی که با تو سپری میشود، لحظات طلایی عمر من است


نمیخواهم چشمانم را برهم گذارم


نمیخواهم بخوابم، چون دلم برای تو تنگ خواهد شد عزیز من


نمیخواهم کوچکترین لحظه را از دست دهم


حتی وقتی رویای تو را میبینم، آن بهترین رویای من خواهد بود


و من هنوز دلم برای تو تنگ است، نمیخواهم لحظه ای را از دست دهم


خوابیدن کنارتو، حس کردن صدای قلبت، .... و من نمیدانم تو چه رویایی میبینی


نمیدانم آیا مرا در رویاهایت میبنی؟


سپس چشمان تو را میبوسم و خدا را از اینکه با تو هستم شکر میگویم


از او میخواهم که فقط با تو باشم، در این لحظه و برای همیشه


نمیخواهم چشمانم را برهم گذارم، نمیخواهم بخوابم


دلم برای تو تنگ است


نمیخواهم لحظه ای از لحظات با تو بودن را از دست دهم، نمیخواهم


I don't wanna miss a thing......Aerosmith-Steven Tyler

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

کوروش بسیجی


http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8906211568


بعضی اوقات نمیشه چیزی نگفت.................


با توجه به رفتار امروزه هموطنانمون (اکثریت)، نظر شخصی من اینه که افتخار به پیشینه ایران و ایرانی و افتخار به پادشاهانی چون کوروش، زیاد دردی رو از ما دوا نمیکنه. اما بعضی کارها دیگه خارج از حد و اندازه است.


متاسفانه، بعضی افراد اصرار در تخریب این پیشینه در حد افراط دارند. حالا به هر وسیله ای. بعضی هم اصرار در چسباندن خودشون به این پیشینه. اون هم دوباره به هر وسیله ای.... حتی چفیه!!!


...........


شنیدیم و دیدم که کورش مقابل پای کوچک مردی که اگر بتوان نام مرد را بر او نهاد، زانو زد و افتخار فرزندان این مرز و بوم را ، آلوده شده به هزاران رنگ و ریا، از دست او بر گردن نهاد تا کامل شود هر آنچه از تفکر تخریب در پیشینه ایران و ایرانیان مقابل چشمان اجنبی باقی مانده بود.....


..........


بله. متاسفانه کوروش مقابل احمدی نژاد زانو زد و ایشان چفیه ای بر گردن کوروش نهاد. مقابل چشمان کسانی چون مدیر موزه بریتانیا.... مقابل چشم جهانیان.... پادشاهی که تا امروز باعث فخر ما بود، مقابل رییس جمهوری که اکنون باعث ننگ ماست، زانو زد و چفیه ای از او به یادگار گرفت.....


........


شاید شما ندانید، اما بزرگترها میدانند.... چفیه..... یادگاری از بسیجی.... یادگاری از فرزندان دلاور ایران.... نه بسیجی امروز که از افتخار و دلاوری و شجاعت چیزی نمیداند..... بسیجی دیروز که جانش بود و میهنش.... جانش بود و ناموسش.... نه بسیجی امروز که ناموس تو را دشمن میپندارد..... بسیجی دیروز.... کسی که بدون هیچ چشمداشتی برای ایران و ایرانی جنگید و جان خود را فدا کرد تا امروز این کوچک مرد، آن یادگار را به هزاران رنگ و هزاران حیله آلوده کرده، بر گردن بزرگ پادشاه ایران اندازد...... تا به یکباره بسیجی و کوروش و هرآنچه افتخار این مرز و بوم را از هم بپاشد....


............


بار دیگر متاثر شدیم از آنچه که داشتیم و امروز دیگر چیزی از آن باقی نگذاشتند....

۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

درمان واقعی کجاست؟

گاهی اوقات فکر میکنم که زندگی خیلی سخت تر زندگی ما هم میتونه باشه. اونوقت خیلی ناراحت میشم. برای کسانی که زندگیشون از ما خیلی خیلی سخت تره.


............


این عکس از آن عایشه، زن خجالتی و ۱۸ ساله‌ی افغانی است. عایشه ازدواج ناموفقی در سنین کودکی داشته و توسط خانواده‌ی همسرش آزار می‌دیده، او از خانه‌ی شوهر فرار می‌کند اما دادگاه(!) طالبان رای به بریدن بینی و گوش‌های او در قبال گناه بزرگش بخاطر نجات جان بی‌ارزش زنانه‌اش می‌دهد! برادر شوهر عایشه او را محکم نگاه می‌دارد، شوهرش ابتدا گوش‌ها و سپس بینی او را می‌برد. حالا عایشه این‌طور زندگی می‌کند، این صورت کنونی زنی ۱۸ ساله است. می‌بینید، بدون آرایش هم سخت زیباست!



...........


بابت عکس از تمام کسانی که دلشون خراشیده شد عذرخواهی میکنم. داستان عایشه رو یکی از دوستانم امروز برام فرستاد. حس کردم میخوام با شما قسمتش کنم تا با هم به خیلی چیزا فکر کنیم.


.... گاهی از این دنیا و آدمهاش حس نفرت پیدا میکنم. بعدش فکر میکنم خودم هم آدمم و قسمتی از همین دنیا هستم. اونوقت فکر میکنم چرا نشه که زندگی آدمها بهتر از این باشه که هست؟ البته که میشه... ولی گاهی خیلی سخته..


...........


به هرحال برای اینکه کمی از اشکهاتون پاک بشه، باید بگم که طبق چیزی که توی این خبر نوشته شده بود، عایشه برای محافظت از جونش توی یک محل سری و تحت حفاظت زندگی میکنه و قراره برای عمل ترمیمی و زیبایی به آمریکا فرستاده بشه.


....


ولی این درمان غمهای آدمها نیست.....

۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

ربطی ندارد

خواننده گان گرامی (که به لطف فیلترینگ و تعویض چندین باره وبلاگ من، الان فکر میکنم از انگشتان دست هم تجاوز نمیکنید!)،


بدینوسیله اعلام میدارم هرچند که سعی میکنم بیشتر از دیده ها و شنیده های خود بنگارم. اما لزوما در نوشته های من به دنبال دلیل و ارتباط نگردید! گاهی اوقات خیالی بیش نیستند و گاهی اوقات از دیدگاه اشخاص دیگر و گاهی احساسات موجود در فضای اطراف و گاهی هم....


اینجا خانه دلنوشته های من است. پس تویی که مهمان خانه من میشوی و حرمتش را نگاه میداری، اینجا به دنبال دلیل مگرد! گشتیم نبود!!


در اکثر نوشته های من، چنانچه دلیلی وجود داشته باشد، خود به شما خواهم گفت! مابقی دلیل خاصی ندارند و همانند که میخوانید و چیزی به جز آن نیست!


پس با نهایت احترام خواهشمندم سعی نکنید همه چیز را به هرچیزی ارتباط دهید!


....


ارادتمند،


مجید زنجانی!