۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

نفرین


دیروز او بود و امروز من و فردا دیگری........همه روزی میاییم و روزی میرویم....
مهم این است که امروز چگونه ایم.... آیا فردا آرزوی بودنمان در دلهاست یا نبودمان؟
آیا امروز آرزوی من اینست که کاش بودی..... یا کاش هیچوقت نبودی؟
...........
آرزوی دیگران در مورد من و بود و نبودم، تنها راهی است که بدانم چه بودم و چه کردم.........
...
چشمان کلاغ سیاه باغچه، شاخه درخت که زیر پنچه هایش زخمی شد، پروازی نه از روی اشتیاق.... از روی اجبار...
چشمانش امروز نمیدانند چه آرزو کنند.... دلش خوش نیست... آرزوی خوبی ندارد.... ترجیح میدهد برود و برای نامردمان آرزو نکند.... هرچند که این پرواز اجباری، بدترین آرزوست.... بدترین نفرین است....
.........
نفرین بر تو که چشمان کلاغ سیاه هم از دردهایت زخمی است..... ای زرنگ تمام دنیا!

۲ نظر:

Calmness Girl گفت...

salam majid jan khobi? chi shode kiro nefrin kardi ? az daste ki asabani hasti? baba bikhhial . man az in namardiha ziad didim ama dig be ro ye khodemon nemiarim .
darzemn hich vaght hich kari ro az roy ejbar anjam nade chon badha az nazare rohi asib mibini. in az man be to nasihat chon khodam tajrobe talkhi dashtam .
take care

ary گفت...

nefrin nesar kardan?
aya hes badet behtare?
nemidoonam chi azaret dade ama midoonam vaghty injory minevisi kheilidelet por shode
oon ke cheshme claghe siah ham zakhmi karde oonghad delesh siahe ke dige ehtiaj be nefrin nadare
nefrin rohet ro azorde mikone nakon in karo