خاطره یک عشق
چقدر سخت است آموختن درسهای دنیا..... چقدر سخت است از دست دادن و چقدر سنگین است بار عاشقی....
بسیار از دست دادیم و بسیار قدر ندانستیم و قدر آنانکه دانستیم، بیهوده بود........
روزها میگذرند و یک به یک خاطره میشویم....... روزی تو برای من، و روز دیگر من برای تو..........
نمیخواهم حس کنم مثل شما آدم بزرگ هستم...... اما عجیب است، حس میکنم هستم......
آدم بزرگها عاشق هم میشوند؟ .... برایشان عاشقی سخت است.... برای من هم سخت است....
روزی یک دوست را از دست دادم و روز بعد یک پدر را و امروز تو را و فردا............ ای وای بر من که عاشق همه شان بودم...... کاش من از اول آدم بزرگ بودم.... آدم بزرگها کمتر عاشق میشوند.......
.... خاطرات عاشقی مرا آزار میدهد..... خاطره شدن هیچ عشقی زیبا نیست...... هرکه میگوید دروغ میگوید.... این فقط یک توجیه است......... شاید هم یک مرهم...... اما این مرهم کارساز نیست.....
کاش عشقهای من هیچگاه خاطره نمیشدند.....
........... دوستی میگفت "اگر بخواهم زندگی کنم، پس تکلیف عشق چیست؟"
درست است..... عاشقی بسیار سخت تر از زندگی کردن است........... هرکسی نمیتواند عاشق باشد.....
دست خود آدمها نیست...... زندگی را باید گذاشت تا عاشق بود........ هیچ کسی این را نمیخواهد.....
...... گه گاه آدم بزرگها، عشق را در کنار زندگی پیدا میکنند..... اما یا عشقشان زندگی میشود و به ندرت هم زندگیشان عشق...... هیچوقت نتوانستند .......... هیچوقت.....
.......... سخت است... خیلی سخت....... مرد میخواهد عاشقی.....
پدر،.... یادت به خیر...... کاش هیچوقت خاطره نمیشدی...... کاش هنوز بودی......... این روزها دلم بسیار برای آغوشت تنگ است......... شاید تو میتوانستی بگویی که این دل صاحب مرده را چه میشود.......
۱ نظر:
مجید باور کن آدم بزرگها هم عاشق می شن اما چرتکه می اندازن و حساب کتاب میکنن و اونوقت تصمیم میگیرن عاشق نباشن یا باشن
که مسلماً این با عاشقی شازده کوچولوها یا گل سرخا فرق داره
ولی فک کنم بد نباشه آدم بهای اون تجاربی رو که به دست میاره با سوزدلش که در از دست دادنهاست پرداخت کنه
گر چه بسیار دردناکه
یادمه اولین باری که پدرم مجبورم کرد 11 توله گربم رو از دست بدم خیلی اشک ریختم چون حاضر نبودم یکی از اونا رو سوا کنم میگفتم از مادرش و خواهرو برادراش جدا میشه و پذیرفتم که چون دوستشون دارم نباید اذیت بشن وخودم اذیت شدم و هنوز که هنوزه نگاه اونا رو یادم نرفته
ارسال یک نظر