امروز یک روز بارانی است....
بعد از مدتها دوباره این شهر بوی باران گرفت...
راستی...
چه فایده دارد باران وقتی.... به جای خاطره ساز بودن، تنها یادآور خاطرات است؟
چه فایده دارد باران وقتی .... هوس قدم زدنهای زیر باران یک نفره است؟
چه فایده دارد باران وقتی.... هیچ کلاغی زیر آن نمیشیند؟
چه فایده دارد باران وقتی.... نیمه شب تو را از خواب بیدار نکرد؟
چه فایده دارد باران وقتی.... پنجره ای به رویش باز نیست؟
چه فایده دارد باران وقتی که تو آمدنش را ببینی و به استقبالش نروی؟
این روزها هیچ کس نمیخواهد خیس شود؟!!
....
اما ... باران هنوز باران است... با تمام خصوصیاتش..
چه تو باشی و چه نباشی...
برای باران فرق ندارد چه کسی زیر قطراتش قدم میزند...
برای باران فرق ندارد تو کلاغی را که زیر باران نشست دیدی یا ندیدی...
....... یا اینکه تو نیمه شب از خواب بیدار شدی یا نشدی..
....... یا اینکه چه کسی پنجره را به رویش میگشاید...
....... یا اینکه کدام عاشق دست به دست معشوق زیر باران قدم میزند...
...
رسم دنیا این است... و باران نیز پیروی میکند.....
دیروز تو ... امروز او .... فردا دیگری ... .. اما باران همیشه باران است... با تمام خصوصیاتش...
فقط باید عاشق بود.... باران هیچ فرقی با قبل ندارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر