۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

یادش به خیر


روزی یه خونه گرم و صمیمی بود که دوستای خوب اونجا دور هم جمع میشدند.... از خاطراتشون میگفتند... از دیده ها، شنیده ها، از همه چیز.... دوستای جدید پیدا میکردند... مشکلات دوستاشونو حل میکردند.... درسته که اونجا خیلی ها خودشون مشکل ساز بودند. اما جمع بندی که میکردی، زیباییهای اون خونه خیلی بیشتر از زشتیهاش بود.... حتی میتونستی زشتیهاش رو نبینی....
......
توی این دنیا همه چیز یه پایان داره.... روزای خوب اون خونه هم تموم شد.... با تموم شدن روزای اون خونه، دوستای زیادی رو از دست دادیم.... بعضی ها رو دوباره پیدا کردیم. بعضی ها رو هم دیگه پیدا نکردیم.....
شاید کسی که در اون خونه رو بست اصلا نمیدونه که با همخونه ها چکار کرد..... شاید هم چاره ای نداشت....
..... یادش به خیر روزای خاطره 360
........... اونجا خیلی چیزا یاد گرفتم.... گاهی یادشون میافتم... یاد دوستای قدیمی.... امیدوارم هرجا هستند شاد و سلامت باشند.... گاهی هم یاد خاطرات خودم میافتم...
.....
امروز یاد یکی از خاطرات اون خونه دوست داشتنی کردم.... این هم خاطره بسیار دوست داشتنیه... یادش به خیر... یاد همه پدرانی که از پیش ما رفتند به خیر...
...

۲ نظر:

inspector گفت...

سلام
یاد 360 بخیر...
نمی تونم چیزی بگم.فقط این که زیباست مثل همیشه.بازم یاد گذشته افتادم.یاد خاطره های خوب و بد.اون خونه هنوزم زنگ درش خوش صداست و باورت نمیشه که هنوزم کلید زنگش دورش قاب نداره.هرچند دیگه اونقدر تمیز و زیبا نیست.اما تا حالا 3-4 بار زنگشو زدم.حس عجیبیه.2تا قاب عکس , 1 برس لوله ای چوبی و 1 حوله کوچیک قهوه ای تموم یادگاری هاییه که به غیر از آدمای مهربونش برام باقی مونده...

Calmness Girl گفت...

سلام
واقعا یادش بخیر چه جالب منم چند وقت پیش یاد دوستهای 360 رو کرده بود حتی یه مطلب کوچولو هم نوشتم
واقعا دلم میگیره انگاری یه جورایی بهش عادت کرده بودم
یادش بخیر