۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

نانوشته


اینجا همانجاست که نوشته نشده..... همانجا که نمیخواهی بنویسی


اینجا همانجاست که دل دوست با تو همدل نیست..... اینجا همان جای نانوشته هاست


..............


وقتی تو تمام خستگیهای مرا به باطل مینگری و تمام خستگیهای دنیا را بر دوش خود مینهی و تمام تلاش من برای تقسیم آن بیهوده میشود


همانجا که نازنین ترین موجود عالم هستی، مایه رنج توست


اینجا همانجاست که این دل دوباره تنهاست..... دل تو نیز تنهاست


....


اینجا همانجاست که تنهایی دلت را با من تقسیم نمیکنی .... همانجا که  آن نیستم که دلت را بر دلم تکیه زنی و دور بریزی هرآنچه خستگی و هراس است


.....


اینجا دوباره همان جای تنهاییست


بدون آنکه شمرده شوم..... بدون آنکه ..... باز تنها میشوم


..........


و فردای آنروز، بدون اینکه بفهمی با من چه کردی، دوباره مرا میخوانی


نمیدانم کجاست جای تنهایی دوباره من..... نمیدانم

۱ نظر:

mahsaa گفت...

salaam
mishe ye joori benevisi ke aadamaa deleshoon nagire!
albate aghaa majid! ajab dest be ghalami daari shomaa!
MASHAALAAH
in ke gofi ham sarshar az eshghe, ham ye gheflate coochooloo engaar!
ghose nadaare albate!shaad zi!