گل نازم بگو بارون بباره
دیروز برای چندمین بار بعد از تولد پسرم حس کردم که برای مراقبت ازش به نیرویی خارق العاده و عظیم نیاز دارم. نیرویی که بتونه پسرعزیز منو در مقابل تمام بدیهای دنیا حفظ کنه. اونوقت برای چندمین بار به این نتیجه رسیدم که نمیتونم این نیرو رو خودم داشته باشم. فقط میتونم به کسی که این نیرو رو داره ایمان داشته باشم. بعد از تمام تلاشهایی که برای سلامت نگه داشتنش میکنم، تنها کار دیگه ای که باقی میمونه همینه.
.....
وقتی سختی میاد یه عالمه
گوش تو فقط شنوا به آدمه
به خودت میگی موقع مشکلات به یادمه
دلگیر نشو این مرام یه آدمه
با تو میرسه به سختیا من زورم
از گل نازم خدا بوده منظورم
)حسین تهی(
۳ نظر:
نگران نباش اگر ایمان داشته باشی که خداوند مراقب فرزندت هست دیگه دل نگرانی بیقایده است
نگران نباش از پسرت خود خدا مراقبت میکنه شک نکن
ببوس سهندت رو
ابراهیم خلیل جبران میگه
آگاهی، زندگی با بال است
اگر با آگاهی دادن اون بال رو بش بدی دیگه نباید نگرانش باشی
ولی راست میگی مسئولیت بزرگیه ولی فکر کنم خدا وقتی وظیفه ای رو به ما کی سپره حتماً قدرتش رو هم می ده
موفق باشی
می سپره طبق معمول اشتباه تایپ شد معذرت
ارسال یک نظر